الهه ی الهام
انجمن ادبی
فوق لیسانس بود، ولی همان دکّه را دوست داشت. معدل فوق لیسانسش هژده بود، ولی همان دکّه ی آبمیوه فروشی را دوست داشت. مطمئن بود که باهوش و با استعداد است، ولی همان دکّه ی آبمیوه فروشی اش را دوست داشت. افکار و عقایدش خوب و نُرمال بود، ولی همان دکّه ی آبمیوه فروشی کنار ایستگاه تاکسی را دوست داشت. چون بزرگ ترین علاقه اش این بود که وقتی راننده های خط فریاد می زدند« آزادی، آزادی» او فریاد می زد« زرشک، زرشک، آب زرشک!» نیروانا جم نظرات شما عزیزان: یک شنبه 10 دی 1391برچسب:, :: 8:59 :: نويسنده : حسن سلمانی
موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
||
|