الهه ی الهام
انجمن ادبی

 

رسم زمانه است...
اگر نرم باشی، تو را له می کنند...
اگر خشک باشی، تو را می شکنند...!!!
نیروانا
سه شنبه 21 مهر 1391برچسب:, :: 15:53 :: نويسنده : حسن سلمانی

 

خدایا!
طاقت مرا با طاق آسمانت اشتباه گرفته ای،
این پیمانه سال هاست که پُر شده است...!!!
نیروانا جم
پنج شنبه 21 مهر 1391برچسب:, :: 14:42 :: نويسنده : حسن سلمانی

«جرج برنارد شاو»

جرج برنارد شاو در تاریخ 26جولای 1856 در دوبلین ایرلند به دنیا آمد. در بیست سالگی به لندن مهاجرت کرد و یک منتقد موفق موسیقی شد.

در سال 1884 به تاسیس انجمن فابیان - سازمان سوسیالیستی که معتقد بود تغییر سیاسی و اقتصادی را بایستس از طریق اصلاحات به وجود آورد- کمک کرد.

در نخستین نمایشنامه اش به نام « خانه ی مرد بیوه» 1892 شاو به صاحبخانه های زاغه نشین ها حمله می کند. در نمایشنامه ی« کسب و کار خانم وارن» شاو علل روسپی گری را تجزیه و تحلیل می کند. این نمایشنامه فوراً قدغن شد و تا سال  1902به روی صحنه نرفت.

نمایشنامه ی « اسلحه و انسان»1894 یک کمدی ضد جنگ، تنها نمایشنامه ای بود که برای اولین بار بر روی صحنه رفت و اندک موفقیتی یافت.

پس از 1904 وقتی که دوستش هانری گرانویل بارکر، در کمتر از سه سال یازده عدد از نمایشنامه هایش را در تماشاخانه ی رویال کورت به روی صحنه برد؛ نمایشنامه هایش به مقبولیت عمومی رسید.

از بین این نمایشنامه ها می توان به « کاندیدا» 1895، «مرید شیطان»1897 و«قیصر و کلئوپاترا» 1898 « انسان و ابر انسان»1903 اشاره کرد.

نمایشنامه ی «انسان و ابر انسان» حاوی نظریه ی شاو به نام «نیروی زندگی» است. به نظر شاو، نیروی زندگی انرژی است که بر مردم سیطره دارد. وقتی این انرژی استفاده شود منجر به زندگی برتر و خلاق می شود.

دیگر نمایشنامه های معروف او شامل«بازگشت به متوشال» 1918 تا 1920، نمایشنامه ای که کل تاریخ بشر را دنبال می کند. « سرگرد باربارا»1905،« پیگمالیون» 1912، «دکتر بر سر دو راهی»1905،« آندروکلس و شیر» 1913 و «خانه ی دلشکن» 1919.

شاو جایزه ی نوبل ادبیات را در سال 1925 برد.

او در سال 1950 دیده از جهان فرو بست.

مترجم :

زین العابدین چمانی

 

 

پنج شنبه 20 مهر 1391برچسب:, :: 15:4 :: نويسنده : حسن سلمانی

 

گاهی حرف ها وزن ندارند...
ریتم ندارند...
آهنگ ندارند...
اما خوب گوش کن...
درد دارند...!!!
نیروانا جم
 
پنج شنبه 20 مهر 1391برچسب:, :: 14:58 :: نويسنده : حسن سلمانی

 

«غلط زیادی»
       -«مخترع برق رو می شناسی؟»
       -«آره مگه می شه کسی توماس رو نشناسه! بهشت نوش جونش!»
توی بوستان شقایق مشغول قدم زدن بودم که گوش گناهکار گفتگوی دو مرد کهنسال را که مجموعاً یک و نیم قرن از عمرشان می گذشت، شنید. با خودم گفتم وقتی خدا بخواهد به کسی عزّت بدهد، این گونه می دهد! شاید در هر ساعت قریب شصت نفر بگویند:« نور به قبرش ببارد، اگر ادیسون برق را اختراع نمی کرد، زندگی به سختی و کندی سپری می شد.»
به سرعت برق می خواهم از این شصت نفر و شصت نفرهای دیگر دو غلط بگیرم.
       غلط اول: برق و جریان الکتریسته در طبیعت وجود داشته و دارد، بنابراین کاربرد اختراع و مخترع با برق مناسبت ندارد. پس بهتر است بگوییممکتشف برق.
       غلط دوم: توماس ادیسون نه مخترع برق بود و نه مکتشف برق. در واقع او 1200 اختراع به ثبت رساند که مهم ترین آنها لامپ بوده است.ادیسون مخترع لامپ بوده نه مکتشف برق.
ده ها سال است که مردم این اشتباه را مرتکب می شوند و آن قدر ترویج پیدا کرده که تبدیل به «غلط زیادی» شده است و عجیب تر این که افرادی برای خاموش کردن لامپ به فرزندشان می گویند:« خدا رحمت کند ادیسون را، برق را خاموش کن.» و هر بار که این جمله به زبان بیاید بی تردید روح« مایکل» آزرده خواهد شد. حتماً می خواهی بپرسی« مایکل کیه؟»
مایکل فارادی انگلیسی همان کسی است که در سال 1831 میلادی موفق شد با ساختن یک دینام ساده و با استفاده از میدان مغناطیسی، الکتریسته تولید کند و زمانی که ادیسون در سال 1848 در آمریکا متولد شد، هفده سال از کشف برق می گذشت.
       ضمن تکریم و احترام برای فارادی و ادیسون درخواست می نمایم از این به بعد از ادیسون به عنوان یک مخترع بزرگ خصوصاً لامپ نام ببریم و از مایکل فارادی به عنوان مکتشف برق به امید اینکه در ده سال آینده دیگر اثری از « غلط زیادی» نباشد.
       نقل شده به طبیبی ماموریت دادند جهت مداوای اهالی روستایی برود که به نوعی بیماری مبتلا شده اند که بدن خود را مرتب می خارانند و این طبیب وقتی با کمک مرکب چهارپای خود و طی مسافت زیاد به مدخل روستا رسید. با تعجب دید که تعدادی از اهالی که مشغول خاراندن خود بودند با حالتی تمسخرآمیز به او می خندند و مرتب این جمله را تکرار می کنند:« این یارو بیماری نخاراندن دارد!»
       در پایان ابیاتی از شعر محکمه ی الهی آقای خلیل جوادی را به مناسبت این یادداشت تشخیص دادهام و تقدیم به طرفداران« الهه ی الهام» می کنم:
«... یهو شنیدم ایست خبردار دادن
نشسته بلند شدن واستادن
حضرت اسرافیل از اون دور اومد
رفت و رو چارپایه و چند تا صور زد
دیدم دارن تخت رون می آرن
فرشته ها رو دوششون می آرن
مونده بودم که این کیه خدایا؟
تو محشر این کارها چیه خدایا؟
فکر می کنید داخل اون تخت کی بود؟
الان می گم، یه لحظه، اسمش چی بود؟
اونی که تو دنیا مثل توپ صدا کرد
همون که این لامپا رو اخترا کرد
همون که کارهاش عالی بود، اون دیگه
بگید بابا، توماس ادیسون دیگه
خدا بهش گفت: «دیگه پایین نیا
یه راست برو بهشت، پیش انبیا  
وقتو تلف نکن توماس زود برو
به هر وسیله ای اگه بود برو
از روی پل نری یه قت می افتی
می گم هوایی ببرند و مفتی»
از مجموعه یادداشتهای 401
برای الهه ی الهام
پنج شنبه 20 مهر 1391برچسب:, :: 14:52 :: نويسنده : حسن سلمانی

 

مراقب باشید؛
بعضی حرف ها فقط قابل بخشش هستند،
نه فراموش شدن!!!

نیروانا جم

پنج شنبه 20 مهر 1391برچسب:, :: 14:47 :: نويسنده : حسن سلمانی

 

وقتی پشم گوسفندانم را چیدم، دیدم؛
همه گرگ اند...!!!
نیروانا جم
پنج شنبه 20 مهر 1391برچسب:, :: 14:35 :: نويسنده : حسن سلمانی

 

گاهی دلت بهانه هایی می گیرد که خود انگشت به دهان می مانی.
گاهی دلتنگی هایی داری که فقط باید فریادشان بزنی،
اما سکوت می کنی.
گاهی پشیمانی؛
پشیمان از چه؟
نمی دانی!!!
نیروانا جم
پنج شنبه 20 مهر 1391برچسب:, :: 14:33 :: نويسنده : حسن سلمانی

 

هیچ گاه
از این که در زندگی تان با کسی آشنا بوده اید، افسوس نخورید.
آدم هی خوب برای شما خوشبختی می آورند.
بدها شما را با تجربه می کنند.
بدترین ها درس عبرت می شوند؛
و بهترین ها خاطره...!

نیروانا جم

پنج شنبه 20 مهر 1391برچسب:, :: 14:31 :: نويسنده : حسن سلمانی

 

در دلم هزاران آرزو دفن شده اند؛
هر یکی شان را یا سر بریده اند، یا زنده به گور کرده اند...!!!
نیروانا جم
پنج شنبه 20 مهر 1391برچسب:, :: 14:29 :: نويسنده : حسن سلمانی

 

کودک درونم هفته ی دیگر نامزدیش است،
در حالی که خودم یک نیمه ی گمشده هم ندارم...!!!
نیروانا جم
پنج شنبه 20 مهر 1391برچسب:, :: 14:27 :: نويسنده : حسن سلمانی

 

از بس که دیدم و دم نزدم،
زبانم از خجالت سرخ شده است؛اما ترسی ندارم؛چون این روزها، سر سبز، از زبان سرخ خطرناک تر است.
نیروانا جم
پنج شنبه 20 مهر 1391برچسب:, :: 14:26 :: نويسنده : حسن سلمانی

 

اگر از تمام قلب های دنیا خسته شدی ؛
به یاد قلبی باش که هرگز از یاد تو خسته نمی شود.
میرزایف
پنج شنبه 20 مهر 1391برچسب:, :: 14:23 :: نويسنده : حسن سلمانی

 

شمع تصمیمش را گرفت
لبخند زد
سکوت کرد
و برای همیشه خاموش شد؛
تا دیگر هیچ پروانه ای ،
این چنین عاشقانه نسوزد...!!!
نیروانا جم
پنج شنبه 20 مهر 1391برچسب:, :: 14:20 :: نويسنده : حسن سلمانی

 

«تولستوی»
لئو نیکلاویچ تولستوی در سال 1828 در یاسنایا پولیانا در ملک خانوادگی اش در نزدیکی شهر تولا در روسیه به دنیا آمد. در کودکی پدر و مادرش را از دست داد و تحت تربیت بستگانش قرار گرفت.
تحصیلات ابتدایی اش را از معلمان خارجی فرا گرفت و وارد دانشگاه قازان شد اما تحصیلات دانشگاهی برایش جالب نبود و آن را نا تمام گذاشت و اخذ مدرک دانشگاهی را وانهاد. در حدود سال 1847 او سه رمان زندگی نامه وارش را به نامهای«کودکی»1852،«نوجوانی»1854 و «جوانی»1857 نوشت.
تولستوی به عنوان سرباز در جنگ کریمه حضور داشت. در این هنگام او مطالب بسیاری نوشت و به ایده های رمانتیک قهرمانان جنگ حمله کرد.«قزاق ها»1863 رمان کوتاه بسیار تحسین برانگیزیست که بر پایه ی تجربیاتش در ارتش نگاشت.
در سال 1862 او با سونیابهرس ازدواج کرد. در این دوره او به یادماندنی ترین آثارش- جنگ و صلح و آناکارنینا-را نوشت.
رمان حماسی جنگ و صلح به صورت کامل در سال 1869 منتشر شد. این رمان زندگی پنج خانواده را همانطور که مراحل مختلف زندگی از تولد تا مرگ را تجربه می کنند به تصویر می کشد. جنگ و صلح همچنین شرایط سیاسی موجود در اروپا را بین سال های 1805 تا 1820 تشریح می کند.
دومین اثر بزرگش – آنا کارنینا- به صورت فصل به فصل از سال 1875 تا 1877 منتشر شد. این رمان درباره ی بی وفایی شاهدخت روسی آناکارنینا به شوهرش کارین است. این رمان نگرش ریاکارانه را در زندگی خصوصی نشان می دهد.
تولستوی از این رمان به عنوان تریبون اراز عقایدش درباره ی جامعه استفاده می کند.
از سال 1878 تا 1885 او درباره ی عقاید مذهبی اش قلم زد و به نوشتن داستان ایوان ایلیچ و رستاخیز پرداخت.شیطان( نیروی ظلمت) و سونات کرویتزر رمان های مهمی بودند که در سال های آخر حیاتش منتشر شدند.
تولستوی در سال 1910 دیده از جهان فروبست.  
 مترجم:
زین العابدین چمانی
پنج شنبه 20 مهر 1391برچسب:, :: 13:53 :: نويسنده : حسن سلمانی
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان الهه ی الهام و آدرس elaheelham.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان