الهه ی الهام
انجمن ادبی
" صحرایی پر از اسب "
شعر: پونه ندائی مجموعه شعر : صحرایی پر از اسب
نظرات شما عزیزان:
سلام دوست عزیز
من امروز به شعر شما برخوردم من این شعر و سال 89 90 سرودم که تشابهات بسیاری در آن هست البته اصلا قصد توهین و جسارت ندارم اما این تشابه تصادفی نمی تونه باشه صد سال پیش بود بهار از پنجره لبریز بود غنچه های امید روی لب هایم ریخته بود دهانم پر از صحبت باران بود آری! درست صد سال پیش بود تو آمدی روبرویم ایستادی... چشمانت پر از آینه بود... من محو حاشیه های زیبا بودم که ناگاه گفتی: دوستت دارم... تمام غنچه های امید روی لب هایم باز شد دهانم طعم عشق گرفت تو برایم سیب سرخی چیدی آمدم آن را بگیرم آسمان ابری شد سیبی که تو برایم چیدی رنگ نداشت رعدی زد... وقتی آن را در دستم گذاشتی حجم نداشت... به یکباره آسمان گریان شد... ناگهان من از خواب پریدم آری سال هاست که دیگر حتی غبار آن سیب را هم ندیدم... بهاره شرفی(ب ه الف ر) سلام خانم شرفی. از این که به وبلاگ کوچک من سر زدید خرسند و ممنونم.اما در خصوص شعری که می فرمایید، بنده آن را از کتاب مجموعه اشعار خانم پونه ندای با عنوان« صحرایی پر از اسب» انتخاب و منتشر کرده ام و درباره تشابه زیاد آن چیزی نمی گویم.ولی به شدت علاقه مندم که سروده های زیبایتان را بخوانم و لذت ببرم ودر صورت اجازه شما آنها را در وبلاگم منتشر کنم. باز هم سپاس
موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
||
|