واژه های فارسی به کار رفته در قرآن(3)
● سجیل:
سجیل به معنای سنگ هایی از گل پخته است که بر سپاه فیل از آسمان باریده شد. نویسندگان نخستین به فارسی بودن این واژه پی برده بودند و حتا طبری مینویسد که از واژه های فارسی سنگ و گِل درست شده است. این واژه از فارسی میانه بدون واسطه وارد عربی شده است.
آیه ها: ترمیهم بحجاره من سجیل (فیل/۴)، همچنین در حجر/۷۴ و هود/۸۲
● سراج:
سراج به معنای چراغ و مشعل است و از یک واژه ی آرامی و سریانی گرفته شده است. ولی هر دو واژه ی آرامی و سریانی نیز از واژه ی فارسی چراغ گرفته شده است و احتمالن به طور مستقیم از فارسی وارد عربی شده است.
آیه ها: و جعلنا سراجا و هاجا (نبا/۱۳)، همچنین در احزاب/۴۶؛ نوح/۱۶ و فرقان/۶۱)
● سرادق:
به معنای سراپرده و حفاظ است و تنها یک بار در قرآن در آیات آخرتشناسی در توصیف عذاب و شکنجههای گنهکاران آمده است. مفسرین از سیاق کل آیه یک مفهوم کلی از این واژه را درک می کردند ولی درباره ترجمه خود واژه مطمئن نبودند. برخی آن را از واژه سرادر فارسی به معنای کف پوش و برخی نیز آن را از واژه ی سراپرده، دیگران آن را از واژه ی سراطاق و باز برخی دیگر آن را از واژه ی سراچه دانستهاند. اما اصل این واژه سراپرده است. این واژه در فارسی باستان وجود داشته و به آرامی و فارسی-عبری راه یافته است و در هر دو نیز به معنای جلوخان است. واژه ی سرادق در شعرهای کهن عربی به کار رفته است و نمیتوان مشخص کرد که آیا این واژه به طور مستقیم از فارسی به عربی راه یافته است یا زبان آرامی در انتقال این واژه واسطه بوده است.
آیه ها: و قل الحق من ربکم فمن شاء فلیومن و من شاء فلیکفر انا اعتدنا للظالمین نارا احاط بهم سرادقها و ان یستغیثوا یغاثوا بماء کالمهل یشوی الوجوه بیس الشراب و ساءت مرتفقا (کهف/۲۹)
● سربال:
این واژه در شعرهای کهن عربی به معنای پیراهن زرهدار به کار رفته است. مفردات راغب آن را در قرآن به معنای «پیراهن از هر نوعی» میداند. این واژه همان واژه شلوار فارسی است که خاستگاه اصلی آن نیز سرواله است که سپس در عربی به صورت سربال در آمده است. واژههای مشابه دیگری در آرامی و سریانی نیز وجود دارد که همه ی آن ها از فارسی وام گرفته شدهاند. در هر حال احتمالن این واژه از واژههای نخستینی است که از آرامی به عربی راه یافته است.
آیه ها: سرابیلهم من قطران وتغشی وجوههم النار (ابراهیم/۵۰)، همچنین در نحل/۱۶)
● سَرَد:
این واژه تنها یک بار در آیهای که درباره ی تواناییهای داود در اسلحهسازی است، به کار گرفته شده است. سرد شکلی از واژه زَرَد است که همچون واژه ی مزرّد بین عرب ها زیاد به کار میرفته است. سرد از واژه اوستایی zrāδa به معنای روکش زره، وام گرفته شده است که در پهلوی به صورت zrih و در فارسی امروزین به صورت زره در آمده است. این واژه به سریانی و ارمنی نیز وارد شده است. در هر حال این واژه پیش از اسلام وام گرفته شده ، یا به طور مستقیم از فارسی وارد عربی شده و یا سریانی واسطه این انتقال بوده است.
آیه ها: ان اعمل سابغات وقدر فی السرد واعملوا صالحا انی بما تعملون بصیر (سبا/۱۱)
گرد آوری: 401
نظرات شما عزیزان: