الهه ی الهام
انجمن ادبی
از گریه مرا خانه ی چشم آب گرفتست
وز قصّه ی ما چشم تو را خواب گرفتست...
...با طلعت تو شمع چه حاجت شب ما را
چون روشنی از پرتو مهتاب گرفتست
چون عابد پر حیله به صد مکر و فن آن چشم
پوشیده سیه گوشه ی محراب گرفتست
زاهد که به جز روزه و کنجی نگرفتی
با یاد لبت جام می ناب گرفتست
نظرات شما عزیزان: پنج شنبه 4 آبان 1391برچسب:, :: 13:56 :: نويسنده : حسن سلمانی
موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
||
|