شعر:غزل...وحشی بافقی
الهه ی الهام
انجمن ادبی

 

ز شب های دگر دارم تب غم بیشتر امشب
وصیت می کنم باشید از من باخبر امشب
مباشید ای رفیقان امشبِ دیگر زِ من غافل
که از بزم شما خواهم بریدن درد سر امشب
مگر در من نشان مرگ ظاهر شد که می بینم
دفیقان را نهانی آستین بر چشم تر امشب
مکن دوری خدا را از سر بالینم ای همدم
که من خود را نمی بینم چو شب ها ی دگر امشب
شرر در جان «وحشی» زد غم آن یار سیمین تن
ز وی غافل مباشید ای رفیقان تا سحر امشب.

وحشی بافقی



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





پنج شنبه 4 آبان 1391برچسب:, :: 15:33 :: نويسنده : حسن سلمانی

آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان الهه ی الهام و آدرس elaheelham.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان