الهه ی الهام
انجمن ادبی
«سیب» دارم هوای آدمی کو رانده شد از باغ تو
دارم نشان از عالمی با کوثر و طوبای تو
رازی نهفته در دلم از آن بهشتی منزلم
ترسم که رسوایم کند افشای آن بی رای تو
من سیب را حس کرده ام، روزی که آدم شد برون
ترسم که سیب دیگری باشد مرا در راه تو
من عشق و علم و روح را در نام تو حس کرده ام
راهی نما تا این سه را یک جا کنم قربان تو
با آن که دارم آرزو سالی قریب عمر نوح
رفتن مرا شیرین تر از ماندن در این دنیای تو
از خود همی دانم که من با روح تو آدم شدم
آیا شود روزی که من آدم بیایم سوی تو؟
راز رضا شد برملا ای محرم اسرار ما
زین پس مرا آدم بخوان کو می رود در باغ تو
غلامرضا حاجی محمد
دبیر زبان انگلیسی- چهاردانگه
نظرات شما عزیزان: یک شنبه 7 آبان 1391برچسب:, :: 14:19 :: نويسنده : حسن سلمانی
موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
||
|