الهه ی الهام
انجمن ادبی
از مطالعه در آثار و احوال ایرج میرزا می شود نتیجه گرفت که شاعر آنقدر که به پیشینه ی خانوادگی خود و اشرافیت قجری اش می بالد و به آن اهمیت می دهد، پایبند دین و وطنش نیست. ایرج بیشتر می خواهد خودش را شاعری اخلاق گرا نشان بدهد تا دیندار. اصلاً گاهی به مبارزه ی آشکار با نمودهای مذهبی بر می خیزد و ابایی هم ندارد که حجاب زنان را زیر سوال ببرد و یا نمادهای دیگر دین را به سخره بگیرد. البته چنین نگرشی اما ملایمتر و دلنشین تر را در آثار مولا نا هم می بینیم:« ماهی از سر گنده گردد نی ز دُم / فتنه از عمامه خیزد نی زخُم» یا طنازی های ظریف و دلچسب حضرت حافظ که:« واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می کنند / چون به خلوت می روند آن دیگر می کنند» و یا نوعی بی قیدی و عدم تعهد نسبت به یار و دیار که در شعر شیخ اجل سعدی دیده می شود:«به هیچ یار مده خاطر و به هیچ دیار/ که برّ و بحر فراخ است و آدمی بسیار» برخی از اساتید سخن ایرج میرزا را سعدی دیگر نامیده اند که البته بیشتر به خاطر روانی زبان و سهل و ممتنع بودن کلام اوست اما همان بی قیدی و لا ابالیگری را هم با درجاتی شدیدتر می توان در این شعر ایرج میرزا پیدا کرد: « فتنه ها در سر دین و وطن است این دو لفظ است که اصل فتن است صحبت دین و وطن یعنی چه؟ دین تو، موطن من یعنی چه؟ همه عالم همه کس را وطن است همه جا موطن هر مرد و زن است چیست در کلّه ی تو این دو خیال که کند خون مرا بر تو حلال!؟» نظرات شما عزیزان:
موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
||
|