الهه ی الهام
انجمن ادبی
ترس دارم که تو در زندگی ام می آیی قاصدک فاش کند راز تو را هر جایی گوش این چرخ و فلک بشنود آوازه ی تو همه ی شهر بفهمند که خوش سیمایی می شود کعبه من روی تو چادر بکشم؟ تا نباشد به سر قبله ی تو دعوایی شاید از ترس، معمای تو را حل نکنم! شاید این مساله را حل بکند منهایی دلم از قصه ی مجنون تو عبرت نگرفت که فراری شده از دست چنین لیلایی نظرات شما عزیزان:
موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
||
|