الهه ی الهام
انجمن ادبی
دور می شویم از چراغ ها باز می شوند گره گرم سرانگشت ها و طعم دلچسب خیال زهر می شود در سکوت ها دور می شویم و خاطره... دور می شویم و آه... دور می شویم و وقت که نمی رسد به انتها چشم های تو رنگ راز می شوند و نام کوچکت «گناه» میان تمام نام ها دور می شویم و واژه ها چه قدر زشت می شوند تا همیشه ی همیشه اشتباه * * * دور می شویم و دیر می شوند تمام زودها
نظرات شما عزیزان: دل گرفته
ساعت17:18---4 مهر 1391
سلام.دلم گرفته.دوست دارم دور هم باشیم و میترا شعر بخونه و من حتی اگر نظرم ندم گوش کنم به شعراش.میترا و میرزاجانی بحث کنن حتی اگر من ساکت باشم.دلم جمع های قدیمی رو میخواد.آقای سلمانی سلام و کمک!!!!!!!!!!
موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
||
|