الهه ی الهام
انجمن ادبی
« سلام!!!» غنچه از خواب پرید و گلی تازه به دنیا آمد خار خندید و به او گفت :«سلام» و جوابی نشنید ساعتی چند گذشت گل، چه زیبا شده بود دست بی رحمی آمد نزدیک لیک خار در آن دست جهید و گل از مرگ رهید صبح فردا که رسید خار، با شبنمی از خواب پرید. گل صمیمانه به او گفت: « سلام!!!» نیروانا جم موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
||
|