الهه ی الهام
انجمن ادبی
«ارنست همینگوی» کودکی وی : ارنست همینگوی یکی از نویسندگان بزرگ سده ی بیستم آمریکاست. او در تاریخ 21ژولای1899 در اوک پارک ایلینویز به دنیا آمد. او دومین بچه در بین شش فرزند خانواده بود. خانواده اش سخت گیر و بسیار مذهبی بودند. پدرش به فرزندانش عشق به طبیعت و زندگی در فضای خارج از منزل را آموخت. ارنست نخستین ماهی اش را در سن سه سالگی گرفت و برای جشن تولد 12 سالگی اش یک اسلحه هدیه گرفت. مادرش به او عشق به موسیقی و هنر را آموخت. در مدرسه انگلیسی اش خوب بود. و برای روزنامه ی مدرسه مطلب می نوشت. او در سال1917 از دبیرستان فارغ التحصیل شد. اما به دانشگاه نرفت. او به شهر کانزاس رفت و به عنوان یک روزنامه نگار در روزنامه ی استار( ستاره) قلم زد. در آنجا مطالب بسیاری آموخت اما فقط پس از شش ماه به جنگ رفت. همینگوی و جنگ؛ همینگوی شیفته ی جنگ شد. او می خواست سرباز شود اما نتوانست. آن هم به خاطر دید ضعیف چشمش بود. در عوض در جنگ جهانی اول راننده ی آمبولانس شد و به ایتالیا عازم شد. در آنجا در سال 1918 زخمی شد. پس از جنگ به پاریس رفت. خواست در آنجا زندگی کند و در آن جا توسط نویسنده ی آمریکایی «گرترود اشتاین» به کارش تشویق شد. در دهه ی 1930 میلادی خبرنگار جنگ، در جنگ داخلی اسپانیا و جنگ جهانی دوم شد. بسیاری از کتاب هایش در باره ی جنگ بودند. موفق ترین اثرش«ناقوس ها برای که به صدا در می آیند؟» بود که در سال1940 نوشته شد. و درباره ی جنگ داخلی اسپانیاست. رمان دیگر وی« وداع با اسلحه» است که درباره ی بیهودگی جنگ است. زندگی شخصی همینگوی: موفقیت همینگوی در نوشتن در موفقیت های مشابهی در زندگی شخصی وی انعکاس نیافت. او چهار بار ازدواج کرد. زن اولش در سال1927 از او طلاق گرفت. او فوراً دوباره ازدواج کرد و به شهر «کی وست» فلوریدا نقل مکان کرد. در آنجا از شکار ، ماهیگیری و شرب خمر لذت می برد، اما همچنین دچار افسردگی گشت. این مطلب کمکی به او نکرد تا این که در سال 1928 پدرش خودکشی کرد. سلامتی همینگوی خوب نبود و او تصادف های بسیاری کرد . دو ازدواج دیگر وی منجر به ناکامی شد،و دوباره شروع به شرب خمر کرد اما این بار شدیدتر و سنگینتر.در سال 1954دو سانحه هواپیما برایش پیش آمد.در اکتبر همان سال(1954)جایزه نوبل ادبیات به وی اعطا شداما به خاطر شدت بیماریش نتوانست شخصا آنرا دریافت کند. سالهای آخر حیاتش: همینگوی در سال های آخر حیاتش با مشکلات جسمی و الکل دست به گریبان بود. کم کم حافظه اش را از دست داد و دیگر نتوانست بنویسد. فرجام تلخ وی همانند پدرش شد و اودر روز یکشنبه 2 ژولای 1961با یک اسلحه خودکشی کرد. مترجم:زین العابدین چمانی30/10/1391 موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
||
|